
فلسفه ی فکری وارن بافت و کسب ثروت
گلوله ی برفی کتاب ارزشمندی است که نوشته ی نویسنده ی معروف آلیس شرودر می باشد. در این کتاب فلسفه ی فکری وارن بافت، ابر غول اقتصادی دنیا به تصویر کشیده می شود. برای آشنایی با این فلسفه ی فکری که با کسب ثروت در ارتباط است، با مجله ی موفقیت و سلامت آبی همراه باشید.
وارن بافت در کودکی از وجود یک مادر مهربان محروم بوده است.
او برای فرار از دست مادر نامهربان خود بیشتر وقت خود را در مدرسه می گذراند. از طرفی نیز علاقه ی زیادی به پول از خود نشان می داد.
او در 11 سالگی با پس انداز خود که حدود 120 دلار بوده، شش تا سهم از بازار بورس خریداری می کند. و در همان سال درآمدش از معلمان مدرسه اش جلو می زند. او در 14 سالگی اولین اظهارنامه ی مالیاتی خود را پر می کند. تا جایی که ممکن بوده از فرار مالیاتی استفاده می کند و در آخر تنها و تنها 7 دلار مالیات می پردازد.
بافت بالاخره در 25 سالگی با دوستان خود، شرکت مستقل خود را راه اندازی می کند.
وارن بافت برای کسب ثروت و ثروت آفرینی یک فلسفه ی فکری جالب داشت. این فلسفه ی فکری اصل گلوله ی برفی نامیده می شود.
وارن معتقد بود برای سرمایه گذاری باید از کم شروع کنی. تجارت را باید از ارزانترین قیمت ممکن شروع کنی. بعد از آن سود خود را وارد کسب و کارت کنی. او تجارت را مانند یک گلوله ی برفی تصور می کرد که باید آرام آرام بزرگتر و بزرگتر شود. تا اینجا با قانون اول وارن بافت آشنا شدیم.
قانون دوم وارن بافت شاید جالب تر هم باشد. او معتقد بود، خریدهای بزرگ مساوی با دردسرهای بزرگ است! او معتقد بود هر چه به دنبال شرکت های بزرگتر و معروف تر باشی احتمال سقوط سرمایه ات بیشتر می شود. در واقع هر چه انسان سرمایه ی خود را صرف محصولات امن، سودآور و آسان کند، احتمال موفقیت او بیشتر می شود.
وارن بافت در سراسر زندگی خود بر اصل گلوله ی برفی تاکید داشته است. با دلارهایش جوری بازی کرده که به مرور بزرگ و بزرگتر شوند. پس برای کسب ثروت از اصل گلوله ی برفی استفاده کنید.
شاه کلید موفقیت ثروتمندترین مرد دنیا
جف بزوس، خالق شرکت آمازون است. او در سال 2017 میلادی با اختلاف ثروتمندترین فرد دنیا معرفی می شود.
در طی پاندمی کرونا که خیلی از کسب و کارها رو به زوال هستند این شرکت، ده ها هزار کارمند جدید برای پاسخ گویی به مشتریان استخدام کرد. برای کسب ثروت و ثروت آفرینی به روش آمازون به ادامه ی داستان جف بزوس دقت کنید.
تمام انسان های موفق بعد از موفقیت های خود یک نقطه از زندگی خود را به عنوان لحظه ی طلایی تغییر معرفی می کنند. نقطه ی عطف زندگی جف در سن ده سالگی رقم می خورد. یک روز که جف با مادر بزرگ و پدربزرگ خود در ماشین نشسته و به تفریح مشغول بوده، مادربزرگ او پشت سر هم سیگار می کشیده است. اما جف که از بوی سیگار متنفر بوده یک نقشه ی هوشمندانه طراحی می کند.
او جایی مطالعه کرده بود که هر پک سیگار یک دقیقه از طول عمر انسان کم می کند. محاسباتی انجام داده و به مادربزرگ خود می گوید که تا به حال نه سال از عمر خود را کم کردی. مادربزرگ که از این حرف ناراحت می شود، شروع به گریه می کند. پدربزرگ او نیز عصبانی شده و جف را از ماشین پیاده می کند. جف با ترس زیاد از اینکه تنهایی چه بلایی بر سرش می آید این جمله را از پدربزرگش می شود:
«جف عزیزم، شاید سال های زیادی طول بکشد ولی روزی می فهمی که مهربان بودن خیلی سخت تر از باهوش بودن است.»
بزوس می گوید از همان روز فهمیدم که باهوش بودن یک موهبت الهی است اما مهربان بودن یک انتخاب است. موهبت ها ویژگی هایی هستند که شما از بدو تولد با آن ها همراه هستید و برای دستیابی به آن ها هیچ تلاشی نکرده اید. اما انتخاب های زندگی شما است که شما را از دیگران متمایز می کند. خیلی از انسان ها هستند که دارای هوش زیادی هستند اما لزوما موفق نیستند. اغلب انسان ها به موهبت های خدادادی خود افتخار می کنند و مغرور می شوند اما انسان های موفق دقیقا به خاطر انتخاب هایشان به خودشان افتخار می کنند.