
بهبود در زندگی با تغییر هیجانی
اغلب افراد در زندگی خود زمانی که تصمیم می گیرند تا بهبودی در وضعیت و موقعیت خود ایجاد کنند، به اصطلاح جوگیر شده و تصمیمات عجیبی می گیرند. انسان ها در این موقعیت ها رو به تغییر هیجانی می آورند. این که ذهن ما به سمت تغییر هیجانی می رود، حقیقت را تغییر نمی دهد و جالب این جا است که واقعیت کاملا بر خلاف عملکرد ذهنی ما است. برای این که این موضوع را بهتر درک کنید، با مجله ی موفقیت و سلامت آبی همراه باشید.
ما می توانیم به شما اطمینان خاطر دهیم که اگر به جای فتح قله ی اورست، کشیدن سیگار را ترک کنید، حتما تغییر بهتری ایجاد کرده و بهبود بیشتری در زندگی شما حاصل می شود.

یا مثلا اگر سه بار در هفته ورزش کنید، خیلی بیشتر از این که همه ی تلاش تان کرده و به هر دری بزنید تا دنبال کننده های بیشتری در شبکه های اجتماعی به دست آورید، احساس خوش حالی می کنید.
یا مثلا حذف شبکه های اجتماعی از گوشی همراه شما ده برابر بیشتر از مطالعه ی روش های افزایش انگیزه که در کتاب ها نوشته شده است، به شما کمک می کند تا به وظایف روزانه ی خود عمل کنید.
این مثال ها و هزاران نمونه ی دیگر از مواردی هستند که میل به تغییر هیجانی را در زندگی افراد به نمایش می گذارند. اما در ادامه سعی می کنیم علت این اتفاق را در ذهن انسان ها بررسی کنیم و برای تغییر، هیجانی نشویم.
علت عدم توجه به تغییرات ساده
ما با این که می دانیم تغییرات ساده، خیلی آسان تر به حقیقت می پیوندند و ما شانس بیشتری داریم که با آن ها زندگی خود را بهبود ببخشیم اما روز ها و هفته ها از پی هم می گذرند و ما از انجام آن ها عاجز می مانیم. زمان طولانی صرف می کنیم تا انجام تغییرات ساده را پشت گوش انداخته و به تعویق بیندازیم. سپس باز هم به دنبال تغییر هیجانی می گردیم تا زندگی از دست رفته ی خود را سر و سامان بخشیم. ما باز هم از تغییرات ساده غافل شده و فراموش می کنیم که مسیر تغییر بسیار ساده است.
دو دلیل برای این که ما حاضر نیستیم تغییرات ساده را بپذیریم وجود دارد. اول اینکه هرچه تصمیم ما هیجان انگیز تر باشد بدیهی است که دهن پرکن تر است. مثلا به جای این که ورزش کنیم و با آب کرفس چربی سوزی کنیم به فکر تبدیل ثروت خود به بیت کوین می افتیم. یک قاعده ی روان شناختی وجود دارد که بر اساس آن، انسان ها تصور می کنند هرچه تصمیم عجیب تری بگیرند احتمال به وقوع پیوستن آن بیشتر می شود. اما این فقط یک توهم ذهنی است و در این مورد نباید فریب ذهن خود را بخورید.
دلیل دوم نیز جالب است.
همه ی ما دوست داریم باور کنیم که روش میان بر و هیجان انگیز و جادویی برای رسیدن به آرزوهای ما وجود دارد اما هنوز کسی آن را کشف نکرده است. پس به جای این که یک تصمیم درست بگیریم و اقدام کنیم، هم چنان منتظر می مانیم و به توهم تغییر ساز و هیجانی بعدی می اندیشیم.
یک داستان جالب در این مورد وجود دارد. یک آقایی که دارای پدری ثروتمند بود در زندگی خود هیچ وقت ثروتمندی را احساس نکرد. چون به جای تصمیم گیری و اقدام منتظر بود تا ابوی محترم قسمتی از ثروتش را بدون هیچ تلاشی در اختیارش قرار دهد.

سال ها گذشت و این آقا به سن 50 سالگی رسید.
نه خبری از ثروت پدری بود که با دست خود پدر به او تقدیم شود و نه خبری از ارث و میراث. چرا که پدر ایشان تا سنین بالا در صحت و سلامت زندگی می کرد. فرض کنیم این آقا در همین سن 50 سالگی پدر خود را از دست می داد و ثروت زیادی به دست می آورد. اما آیا 50 سالگی سن مناسبی برای استفاده از پتانسیل های انسانی است.
مسلما بیشتر عمر این آقا سپری شده و فرصت زیادی ندارد. اما اگر در سن جوانی یک تصمیم درست گرفته و یک کسب و کار را شروع می کرد، به جای انتظار کشیدن برای یک راه جادویی و میان بر می توانست با درآمد خود زندگی مناسبی برای خودش بسازد.